شبکه پالي گان چهار لايه مختلف دارد که هر لايه هم داراي هدف خاصي است. در ادامه اين لايهها را معرفي ميکنيم و درباره آنها توضيح ميدهيم:
هستند، معتقدند که خريدوفروش ارزهاي ديجيتال بهترين روش کسب سود از آنهاست. برخي ديگر اما معامله ارزهاي ديجيتال را يک بازي پرريسک ميدانند و معتقدند که براي کسب سود واقعي از ارزهاي ديجيتال، بهتر است که صبر داشته باشيد و آنها را براي مدت طولاني نگهداري يا اصطلاحاً هودل کنيد.
در هر نقطهاي از دنياي ارزهاي ديجيتال که باشيد، احتمالاً در يکي از اين دو دستهبندي قرار داريد و يا دستکم يکي از اين رويکردها را به ديگري ترجيح ميدهيد. در اين مطلب که بر اساس يادداشتي از محمد عيار (Mohammed Ayar)، از نويسندگان حوزه فناوري، گردآوري شده است، تفاوت اين رويکردها و نتايج هريک را شرح خواهيم داد.
پيش از شروع مقاله، لازم به توضيح است که واژه «هودل» (که در اين مقاله از آن بسيار استفاده کردهايم) اصطلاحي رايج در ميان جامعه بيت کوين است که از يک اشتباه تايپي ساده، در هنگام نوشتن واژه «Hold» برگرفته شده و اکنون اغلب بهصورت «هودل» يا «Hodl» به کار ميرود.
بهنظر نويسنده مقاله، هودلکردن ارزهاي ديجيتال يک رفتار مخرب است که بهنفع هيچکس نيست. در عين حال، او با خريدوفروش مداوم ارزهاي ديجيتال يا همان «تريد کوتاهمدت» هم موافق نيست. او روش ديگري به نام «تريد ميانمدت» را پيشنهاد ميکند که بازه زماني آن از تريد کوتاهمدت بيشتر است و براي انجام آن بايد «در کمين بازار» بود.
توجه داشته باشيد که اين مقاله صرفاً يکي از رويکردهاي سرمايهگذاري در بازار ارزهاي ديجيتال را بررسي ميکند و نبايد بهعنوان يک توصيه سرمايهگذاري تلقي شود. ادامه مطلب را از زبان نويسنده يادداشت مطالعه ميکنيد.
هودل به بلاک چين آسيب ميرساند!
من ميتوانم با هودل طلا موافق باشم؛ اما با هودل ارزهاي ديجيتال هرگز!
ميدانيد که معاملات ارزهاي ديجيتال، بدون نياز به بانکها و مؤسسات مالي و فقط بر بستر بلاک چين انجام ميشوند. بلاک چين يک دفتر کل ديجيتالي توزيعشده، غيرمتمرکز، عمومي، غيرقابلسانسور، تغييرناپذير و فقط افزودني (Append-Only) است. نگران متوجهنشدن اصطلاح دهانپرکن «فقط افزودني» نباشيد؛ مفهوم آن برخلاف ظاهرش ساده است.
«فقط افزودني» بودن بلاک چين به اين معني است که شبکه بلاک چين فقط در حالتي بهروزرساني ميشود که يک بلاک جديد به آن افزوده شود. هر يک از اين بلاکها هم دربرگيرنده اطلاعات تراکنشها هستند. در سيستمهاي فقط افزودني، هيچکس قادر به حذف يا ويرايش اطلاعات قبلي نيست.
مشکل هودل اين است که به ضرر بلاک چين عمل ميکند، نه به سود آن.
هودل بهمعناي واقعي کلمه بهمعناي نگهداري ارزهاي ديجيتال در بلاک چين براي مدت طولاني است. طبق چيزي که در رسانههاي اجتماعي ميبينيم، متوسط دوره هودل 5 سال است. برخي حتي اين زمان را به 10 سال يا بيشتر هم افزايش ميدهند؛ دقيقاً مثل برنامهاي براي بازنشستگي!
متأسفانه واقعيت ماجرا اين است که وقتي کاربران هودل ميکنند، در حال از بين بردن تراکنشهاي شبکه هستند. اگر همه کاربران نقش هودلر داشته باشند، بلاکها خالي از تراکنش ميشوند. ماينرها هم مجبور ميشوند بلاکهاي خالي را که فقط شامل تراکنشهاي کوين بيس (Coinbase) هستند استخراج کنند.
تراکنشهاي کوين بيس، اولين تراکنش هر بلاک بيت کوين هستند که پاداش استخراج بلاک را به آدرس شخص استخراجکننده (ماينر) انتقال ميدهند. حتي اگر بلاکي خالي از تراکنشهاي کاربران باشد، تراکنش کوين بيس در آن وجود دارد.
هودل ارزهاي ديجيتال، بلاک چين را از يک شبکه همتا به همتا (P2P) به يک صندوق ذخيره ارزي تبديل ميکند و در نتيجه، آسيبهاي متعددي به آن وارد ميکند.
هودل در واقع بلاک چين را به يک بانک تبديل ميکند؛ اما کسي به بانک جديدي نياز ندارد؛ ما بهدنبال يک سيستم مالي جديد هستيم!
هودل به ارزهاي ديجيتال آسيب ميرساند!
هودل و ارزهاي فيات
بيل گيتس، هودلرها و سايفرپانکهاي ارزهاي ديجيتال معتقدند که ارز ديجيتال آينده پول است؛ يا حداقل اميدوارند که اينطور باشد. در مقابل، عدهاي ديگر مانند وارن بافت و سياستمداران، ماهيت پولي ارزهاي ديجيتال را کاملاً رد ميکنند. من اما نظر کاملاً متفاوتي دارم.
من شخصاً معتقدم که ارز ديجيتال پول است؛ اما ارزهاي رايج کشورها پول نيستند.
بياييد نظر ارسطو را دراينباره بخوانيم. ارسطو 4 معيار را براي پول خوب معرفي ميکند:
دوام: پول خوب بايد بتواند در برابر گذر زمان مقاوم باشد و تا ابد سالم بماند؛
قابليت حمل: پول خوب بايد بهراحتي حمل و معامله شود؛
تقسيمپذيري و يکسان بودن: پول خوب بايد قابلتعويض (fungible) باشد (يعني اسکناس 1 دلاري من بايد به اندازه اسکناس 1 دلاري شما ارزش داشته باشد). همچنين شخص بايد بتواند پول را به مقادير کمتر خرد کرده و دوباره جمع کند (10 دلار = 5 دلار + 5 دلار).
ارزش ذاتي: پول خوب بايد کمياب و مستقل از ساير اشيا باشد.
هم پولهاي کاغذي و هم ارزهاي ديجيتال، سه معيار اول را دارند؛ اما مورد آخر جاي بحث بيشتري دارد. به نظر من، ارزهاي فيات در آزمون آخر (يعني ارزش ذاتي) رد ميشوند. من احساس ميکنم ارزشي که ما به اين ارزها نسبت دادهايم خيلي دقيق نيست. در واقع، آنها بايد ارزشي برابر با ارزش کاغذي که روي آن چاپ شدهاند داشته باشند؛ اما اينطور نيست و ارزش آنها بسيار بيشتر است.
برخلاف پولهاي کاغذي، ارزهاي ديجيتال بر اساس يک مکانيسم اجماع توافقشده توليد ميشوند. مکانيسم اجماع ارزهاي ديجيتال، در واقع معياري براي تعيين ارزش آنها ارائه ميدهد؛ اما در حقيقت، ارزش ارزهاي ديجيتال حتي از عملکرد واقعي آنها هم فراتر است.
حقيقت اين است که اين ما هستيم که ارزش اشيائي که با آنها سروکار داريم را تعيين ميکنيم. بهعنوان مثال، در طول جنگها و بحرانها، ارزش غذا از جواهرات بيشتر ميشود.
جيم هارپر(Jim Harper)، عضو ارشد مؤسسه اينترپرايز امريکن (Enterprise American)، در اين راستا ميگويد:
مردم بر اساس موقعيتها و برنامههاي خود تصميم ميگيرند که براي چه چيزي ارزش قائل شوند. در مجموع، اين مردم هستند که تعيين ميکنند که چه چيزي در جامعه ارزشمند است.
در واقع به همين دليل است که برخي ارزهاي ديجيتال ارزشمندتر از ساير آنها هستند. برخي ارزهاي ديجيتال هستند که به شيوهاي مشابه ارزهاي ديگر عمل ميکنند؛ اما ارزش بسيار کمتري دارند. يک مثال برجسته از اين تفاوت، ارزش بازار نجومي بيت کوين در مقايسه با ساير ارزهاي ديجيتال است.
با همه اين اوصاف، افرادي که ارزهاي ديجيتال را هودل ميکنند، در واقع ارزش آنها را کاهش ميدهند؛ چراکه هودلکردن با هدف اوليه ارزهاي ديجيتال مغاير است.
بر اساس تعريفي از وبسايت اينوستوپديا (Investopedia)، يک ارز چيزي نيست جز «ابزاري براي مبادله کالا و خدمات». هودلکردن، معاملات و گردش ارزهاي ديجيتال در بلاک چين را متوقف ميکند.
مبادله مداوم ارزهاي ديجيتال، همان فرايندي است که باعث توليد ارزش براي ارزهاي ديجيتال ميشود. با هودلکردن، اين مبادلات مداوم متوقف ميشوند و ايجاد ارزش هم ديگر معنايي نخواهد داشت. بنابراين نسبتدادن «ارز» به آنچه «ارزهاي ديجيتال» ميناميم، بيمعني و قابلحذف ميشود.
درواقع هودل به نفع جوامع ضد ارزهاي ديجيتال کار ميکند. در صورت ادامه کار هودلرها، ارزهاي فيات بهعنوان پول رايج باقي خواهند ماند و ارزهاي ديجيتال هم صرفاً يک دارايي سوداگرانه و بازيچه سفتهبازان خواهند بود.
نمودار قيمتي ارزهاي ديجيتال چيزي نيست جز سنجش ارزش اين ارزها در واحد ارزهاي فيات و نمايش آن در قابل خطوط و جدولها. اين بدان معناست که ما با هودلکردن، فقط ارزش ارزهاي ديجيتال را کاهش ميدهيم.
هودل به پورتفوي شما هم آسيب ميرساند!
هودل و پورتفوليوي سرمايهگذاري
در دنياي پرهرجومرج ارزهاي ديجيتال، سرمايهگذاران صبور پيروز ميشوند و سرمايهگذاران طمعکار به پايينترين سطوح سقوط ميکنند.
من شخصاً فکر ميکنم که هودل حرص و طمع را در ميان سرمايهگذاران تقويت ميکند. اکثر مردم به اين دليل طرفدار هودل هستند که دلشان ميخواهد داستان «از فرش به عرش رسيدن» با بيت کوين، در زندگي آنها هم تکرار شود.
درست است که سرمايهگذاران اوليه بيت کوين از سرمايه خود سودهاي هنگفتي را به دست آوردهاند؛ اما هيچ تضميني وجود ندارد که قيمت بيت کوين از اين به بعد هم روند افزايشي داشته باشد.
واقعيت اين است که در طول تاريخ، بسياري از داراييهاي ارزشمند به چنان سقفي از قيمت خود رسيدهاند که پس از انفجار حبابشان، ديگر هرگز نتوانستهاند به همان سقف بازگردند. برخي ديگر هم بعد از اين اتفاق، بهطور کلي سقوط کردهاند. به ياد داشته باشيد که اين ميتواند سرنوشت برخي از ارزهاي ديجيتال هم باشد.
هودل باعث ميشود سرمايهگذاري در ارزهاي ديجيتال شبيه به قمار باشد؛ يک قماربازي بلندمدت!
هودل کاربران را غيرمنطقي و بيبرنامه ميکند. همچنين باعث ميشود سرمايهگذاران استراتژيهاي سرمايهگذاري خود را کنار بگذارند. هودل در واقع مردم را تشويق ميکند که در سرمايهگذاري خود يک استراتژي خروج مشخص نداشته باشند.
در کمين بازار بودن: بهترين استراتژي ارزهاي ديجيتال
استراتژي کمين
البته که هيچکس نميتواند بازار را زمانبندي و پيشبيني کند. اگر چنين چيزي ممکن بود، حتماً در خيابانها بيشتر از دوچرخه، فِراري ميديديم! اما با همه اين اوصاف، ما ميتوانيم از الگوهاي قبلي بازار درس بگيريم.
بهترين نکته در مورد ارزهاي ديجيتال اين است که اگرچه آنها بسيار بيثبات، غيرقابل پيشبيني و حتي جنونآميز هستند، اما بارها و بارها يک روند مشابه را تکرار کردهاند.
ارزهاي ديجيتال، يا اصطلاحاً وايرال ميشوند، يا وارد دوره رکود ميشوند. مورد اول زماني اتفاق ميافتد که سروصداي بازار ارزهاي ديجيتال در جامعه زياد ميشود و مورد دوم زماني است که کسي در مورد ارزهاي ديجيتال حرفي نميزند.
خريد در شرايطي که تبوتاب بازار ارزهاي ديجيتال زياد است و فروش در زماني که مردم با چيز ديگري مشغول هستند، همان روشي است که من آن را استراتژي «در کمين» مينامم. اين استراتژي را ميتوانيد به روندهاي مختلف و ارزهاي مختلف هم توسعه دهيد؛ يعني زماني که زمزمههاي يک روند جديد (مانند ديفاي، توکنهاي غيرمثلي يا بازيهاي بلاک چيني) را در بازار تشخيص ميدهيد، بر روي ارزهاي مربوط به آن روند سرمايهگذاري کنيد و در کمين بنشينيد تا سروصداها به اوج خود برسد؛ سپس از روند خارج شويد.
اما چرا استراتژي کمين؟ دليل انتخاب چنين نامي اين است که در واقع شما بهجاي اينکه منتظر غافلگيرشدن از سوي بازار بمانيد، خودتان بازار را غافلگير ميکنيد.
به نظر من، زماني که گوشي تلفن شما بهطور مداوم در حال دريافت اعلان از بازار ارزهاي ديجيتال است، زمان خوبي براي زدن دکمه «فروش» است. اين اعلانها در واقع هشدارهايي براي يادآوري «فروش» هستند.
استراتژي کمين نه هودل است و نه تريد؛
هودل طولانيمدت است؛
تريد کوتاهمدت است؛
اما استراتژي کمين ميانمدت است.
ميان مدت بهمعناي 2 تا 3 بار معامله طي يک سال است. بهعنوان مثال، 1 بار براي فروش و 2 بار براي خريد. اين بهترين راه براي بهحداقلرساندن ضررها و کسب سود از ماراتن ارزهاي ديجيتال است.
سخن پاياني
بلاک چين بزرگترين فناوري آينده دنيا و آغازي براي دوران ديجيتالي جديد است. ويکرام پانديت (Vikram Pandit)، مديرعامل سابق سيتي بانک (Citibank) در اين خصوص ميگويد:
ظهور فناوري، فرايندهاي مبتني بر کاغذ را به فرايندهاي نيمهخودکار و نيمهالکترونيکي تبديل کرد؛ اما اصول و قوانين همچنان روي کاغذ باقي ماند.
حالا هم اگر ما از بلاک چين پشتيباني نکنيم و آن را پرورش ندهيم، هرگز نميتوانيم حضور فناوري را بهطور واقعي در زندگي خود تجربه کنيم.
بلاک چين هنوز در ابتداي راه خود است و راه حمايت از اين فناوري، پشتيباني و کمک به ترقي ارزهاي ديجيتال است. ترويج ارزهاي ديجيتال هم بهمعناي حذف آهسته ارزهاي کاغذي است. به مرور زمان پرداخت صورتحساب، پرداخت به راننده تاکسي و آرايشگر شما بايد با ارزهاي ديجيتال انجام شود.
متأسفانه وقتي ما هودل مي کنيم، هيچکدام از اينها اتفاق نميافتد. آنچه در حقيقت اتفاق ميافتد، اين است که مردم بهخاطر خودخواهي و صرفاً خوشايند خودشان، پول را زير بالش نگهداري ميکنند؛ اما حقيقت اين است که در نهايت به همه و حتي به خودشان هم صدمه ميزنند
منبع
درباره این سایت